جدول جو
جدول جو

معنی علی اشعری - جستجوی لغت در جدول جو

علی اشعری
(عَ یِ اَ عَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری، مکنّی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 35. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 181. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 11 ص 346. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 412. طبقات الشافعیۀ سبکی ج 2 ص 345. کشف الظنون ص 208، 440 و 838. ایضاح المکنون ج 1 ص 553 و ج 2 ص 94 و سایر صفحات. هدیهالعارفین ج 1 ص 676. البدایۀ ابن کثیر ج 11 ص 187. النجوم الزاهره ج 3 ص 259. شذرات الذهب ج 2 ص 303. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 157. مفتاح السعاده ج 2 ص 22. المجددون فی الاسلام صعیدی ص 158. الاشعری تألیف حموده غرابه. تاریخ الفلسفه فی الاسلام ص 65. کنوزالاجداد محمد کردعلی ص 146. روضات الجنات خوانساری ص 474. طبقات الشافعیۀ اسنوی ص 14. سیرالنبلاء ذهبی ج 10 ص 20. طبقات ابن صلاح ص 65. مناقب الشافعی و طبقات اصحابه من تاریخ الذهبی ص 62. مناقب ابوالحسن الاشعری محمد بازلی. عیون التواریخ ج 12 ص 46. التذکره طاهر جزایری ص 5. الوافی صفدی ج 12 ص 3. الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 69. دائره المعارف الاسلامیه ج 2 ص 218
ابن محمد بن احمد بن یوسف بن محمد هیثمی طبناوی قاهری مالکی اشعری، ملقّب به نورالدین. رجوع به علی طبناوی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علی العمی
تصویر علی العمی
کورکورانه، نسنجیده
فرهنگ فارسی عمید
(عَ اَ سَ مَ حَلْ لَ / لِ)
دهی است کوچک از دهستان سرویزن، بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت. واقع در 24 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و در سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. دارای 8 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری، مکنی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری و علی اشعری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ رَ)
ابن اسماعیل بن شریف حسنی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به اعرج. از پادشاهان دولت سجلماسه در مغرب. رجوع به علی سجلماسی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ جَ)
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن ومشهور به ابن صوفی. در انساب تألیفاتی داشت و در سال 425 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: 1- الشافی. 2- العیون. 3- المبسوط، در انساب. 4- المجدی فی انساب الطالبین. 5- المشجرات، در انساب. (از معجم المؤلفین از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 323 و تذکرهالمتبحرین ص 490 و اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 32)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِشُ)
ابن محمد بن ابی بکر شعبی یمانی. وی در حدود سال 800 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: الاربعون فی فضل الائمه العادلین والسلاطین المقسطین. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 727)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ؟)
ابن محمد بن عبدالله افزری. طبیب و صرفی بود و در سال 815 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- شرح التصریف زنجانی. 2- مختصر فی الطب. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1625. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 728)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ شَ)
ابن عثمان اقشهری رومی حنفی. مدرس بود و در سال 1285 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- تلخیص الاساس فی شرح البناء. 2- شرح ابیات الکافیه و الجامی. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 776)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ رَ)
ابن سلیم بن ربیعۀ اذرعی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به ضیأالدین. در سال 657 هجری قمری متولد شد. وی فقیه بود و در نظم سخن نیز دست داشت، مدتی در طرابلس و عجلون و دمشق حکمرانی کرد. و در 13 ربیع الاول سال 730 هجری قمری در رمله درگذشت. او راست: 1- تخمیس الوتریه فی مدح خیرالبریۀ ابن رشید بغدادی. 2- نظم التنبیه شیرازی، در فروع فقه شافعی. (از معجم المؤلفین بنقل از البدایۀ ابن کثیر ج 14 ص 155. الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 53. شذرات الذهب ابن عماد ج 6 ص 96. کشف الظنون ص 492)
ابن محمد بن عز اذرعی دمشقی حنفی، ملقّب به صدرالدین. متکلم بود و در سال 746 یا 792 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح عقائد طحاوی. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1143 و هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 719)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ هََ)
ابن عبدالله بن علی نطوبسی قاهری ازهری ضریر مالکی سنهوری، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سنهوری شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری ازهری شافعی، مشهور به سیدفرضی و ملقّب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ لَ کَ)
ابن موسی لشکری. مکنی به ابوالحسن. ششمین تن از بنی شداد بود که از سال 425 تا441 هجری قمری بر گنجه حکومت کرد. وی از ممدوحان بزرگ قطران شاعر بود و این شاعر در حدود پانزده شانزده قصیده و قطعه در مدح او دارد و از اشعار وی معلوم میشود که این ابوالحسن لشکری به جنگ گرجیان و ارمنیان پرداخته و در جنگی آنان را سخت شکست داده، و شکست فضلون و مملان دو حاکم پیش از خود را جبران کرده است. اورا چهار فرزند به نام منوچهر، انوشیروان، گودرز و اردشیر بوده است. (از شهریاران گمنام ص 278 و 328)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ کُ)
ابن محمود بن حسن بن نبان یشکری ربعی. وی فلکی بود و در سال 595 هجری قمری در بصره متولد شد واصل او از بغداد است و در سال 680 هجری قمری در دمشق درگذشت. او را اشعار لطیفی است. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِقُ شَ)
ابن محمد بن علی بن وهب بن مطیع قشیری شافعی. ملقب به محب الدین و مشهور به ابن دقیق العید. فقیه بود و در ماه صفر سال 657 هجری قمری در قوص متولد شد و در رمضان سال 716 هجری قمری در قاهره درگذشت. او راست: 1- تحفهاللبیب فی شرح کتاب التقریب. 2- شرح التعجیز، که کامل نشده است. (از معجم المؤلفین از طبقات الشافعیۀ سبکی ج 6 ص 241 و الطالع السعید ادفوی ص 217 و دررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 113 و حسن المحاضرۀ سیوطی ج 1 ص 238 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 418)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مِعَ)
ابن محمد بن وهب مسعری. وی صاحب ابوعبید قاسم بن سلام بود و از او روایت کرد. (از معجم الادباء یاقوت چ قاهره ج 14 ص 139 و چ مارگلیوث ج 5 ص 318)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شُ تَ)
ابن عبدالله ششتری نمیری اندلسی. مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و صوفی و حکیم و ادیب و شاعر و نویسندۀ قرن هفتم هجری قمری بودو در سال 668 هجری قمری در دمیاط مصر درگذشت. او راست: 1- دیوان شعر. 2- الرساله العلمیه. 3- الرساله القدسیه فی توحید العامه و الخاصه و المراتب الایمانیه والاسلامیه و الاحسانیه. 4- العروه الوثقی فی بیان السنن و احصاءالعلوم و مایجب علی المسلم أن یمله و یعتقده الی وفاته. 5- المقالید الوجودیه فی أسرار الصوفیه. ششتری منسوب است به قریۀ ششتر از نواحی وادی آش در اندلس. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 135). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: نفح الطیب مقری ج 7 ص 161. لسان المیزان ابن حجر ج 2 ص 240. جامع الکرامات حسن کوهن ص 63. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 510 و ج 2 ص 99 و... فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1، ص 461. هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 711
لغت نامه دهخدا
ابن علی بن عبدالله اشعری. صاحب تاریخ قم ذیل قنطره ها به قم آرد: ’... قنطرۀ بکجه بر در مسجد جامع و آن را یحیی بن علی بن عبدالله اشعری بنا نهاده است برابر سرایی که او را بوده و گویند که آن قنطره بکجه بنا نهاده است’. (ص 27). و در صفحه 36 ذیل عنوان ’آنچه به داخل قم است’ آرد: ’و از درب جابر تا برابر قنطره بکجه بسیاری بوده اند و اربابان و خداوندان آن را یاد نکرده اند پس از آن سرای یحیی بن علی، جد ابی سهل بن ابی طاهر بود مقابل این پل یعنی پل بکجه و سراها و بستانها و کوشکهای دیگر تا کوشک و بستان حمادبن نضر’
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی العمی
تصویر علی العمی
کور کورانه ناسنجیده کور کورانه نسنجیده ناسنجیده علی الهمیاء
فرهنگ لغت هوشیار